زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری

ساخت وبلاگ
ساعت خواب و بیداری من و فیل مقابل هم قرار گرفته . یکجورهایی انگار پاسبان خواب هم شدیم . خب فیل به موقعتر می خوابد و بیدار می شود ولی من آدم بی موقعی هستم . البته ساعاتی را هم با همیم , به اندازه ی یک فیلم دیدن , چایی خوردن , پرتقال قاچ کردن و گپ زدن و ورق بازی کردن . به اندازه پرسه زدن توی خیابانها و سیگار و شب نشینی خانه یکی از رفقا . ولی خب عادت کنار هم به خواب رفتن یک جورهایی دارد فراموشمون میشود و این یکی از عادتهای خوب است که نباید ترک بشود به نظر من البته . الان که اینها رو می نویسم فیل خواب است و تا یک ساعت دیگه بیدار میشود و من بیدار و تا ساعتی دیگه خواب . + نوشته شده در  ۱۳۹۴/۱۱/۱۲ساعت   توسط فن جان  |  زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : filofenjun بازدید : 44 تاريخ : پنجشنبه 1 دی 1401 ساعت: 11:33

جایی نوشته بودم اگر من یک ایکس کمتر می بودم احتمالا زندگی بهتری داشتم، سه ایکس لارج بودن دست و پای آدم را می بندد. ولی فیل بودن اگر به هیچ دردی نخورد برای بچه ها هیبت یک پدر قدبلند زیادی جذاب است، پزش را می دهند، البته این تا قبل از بزرگ شدنشان است که تصمیم بگیرند جذاب هستی که دوستت داشته باشند یا نه.من و فنجان گول خوردیم و این را من از چشم اینستاگرام و قسمت اکسپلورش می بینم که علاقه به کودکان خوشمزه خارجی را به پدر نبودن چرباند و نتیجه آن شد فیلچه. الان که دارم می نویسم فیلچه پنج سال و دو ماه و هفت روزش است. پیش دبستانی می رود، فنجان را بیشتر دوست دارد، به شدت احساسی است، مدام توی تبلت اش گیم می کند و قبل از خواب تقریبا رد می دهد و بامزه می شود.​​​​​برچسب‌ها: فیلچه + نوشته شده در  ۱۴۰۱/۰۹/۰۷ساعت   توسط فیل  |  زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : filofenjun بازدید : 43 تاريخ : پنجشنبه 1 دی 1401 ساعت: 11:33

روزهایی را به خاطر دارم که برای من نوشتن ِساده و به دور از هرگونه قریحه ای که یادآور حرفه ای بودن باشد، بهانه و عملی تسلی بخش بود، اما همین عادت این سالها برای من سخت شده. یادم رفته است که در یادداشت های روزانه بیشتر امر نوشتن مهم است تا خود نوشته. به راستی من چرا نمی توانم بنویسم؟ می دانم تنها'>تنها کاری که مستقلا می توانم انجام دهم همین است اما انگار فراموش کرده ام. به همین خاطر دوباره می خواهم بنویسم. به نوشتن نیاز دارم تا از عدم اعتماد به نفس ها و تزلزل های گاه و بیگاهم فرار کنم. بنویسم از فیل بودنم از اینکه خیلی ها از من خوششان نمی آید و بدتر اینکه اغلب خودم هم از خودم بیزارم. تنها نوشتن است که توامان می تواند آرامم کند و خشمگین نشانم دهد. دلم گرفته است و کلمات بی آنکه بدانند تنها ابزار مفید و کم استهلاک اطرافم هستند. دلم گرفته است و تنها جایی که می توانم تنها باشم همین جاست.برچسب‌ها: تنهایی, نوشتن + نوشته شده در  ۱۴۰۱/۱۰/۰۱ساعت   توسط فیل  |  زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری...ادامه مطلب
ما را در سایت زندگی فیل و فنجان در یک آپارتمان 37 متری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : filofenjun بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 1 دی 1401 ساعت: 11:33